به دیدنم اگر آمدی
با آن پیراهن چهارخانه گدارت بیا
همان که هزار خانه دارد
و هر خانه اش شش پنجره دارد و
در هر پنجره اش ششصد نگاه ام به سوی تو
اگر به دیدنم آمدی با پیراهن چهارخانه ات بیا
آخر میخاهم در هر خانه اش یکبار با تو زندگی کنم
و یکبار برایت بمیرم...
اینگونه فرصت زیاد است زمان برای همیشه باتو بودن
و برایت مردن فراوان بانو...
نوشته شده در دوشنبه بیست و سوم مرداد ۱۳۹۶ساعت 2:39 توسط نارنجی| |
راز دویست و شصت و چهار...